از پس سالهـــــــــــــا

مرا به یاد خواهی آورد…..

مرا به یاد خواهی آورد….

آنچنان که باران غبار را از روی سنگ قبر کهنه ای میشوید

تا نام فراموش گشته ای دباره بدرخشد…

از پس سالهـــــــــــــا

مرا به یاد خواهی آورد…..



شاید امروز دستاتو بهم ندی اما یه روز روی سنگ قبرم دست میکشی .

شاید امروز سکوت کنی اما یه روز سر قبرم بهم التماس می کنی که باهات حرف بزنم .

شاید امروز آغوشت بر من حرام باشد اما یه روز با حسرت سنگ قبرم را در آغوش میگیری

 سهراب ! گفتي: چشمها را بايد شست!

شستم...
گفتي جور ديگر بايد ديد!

ديدم...
گفتي زير باران بايد رفت!

رفتم...
ولي...

او نه چشمهاي خيسم را و نه نگاه ديگرم را،

هيچكدام را نديد

فقط زير باران با طعنه اي خنديد و گفت:

ديوانه ي باران نديده

مشترک خاموش

درحال تماس.....

دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد

ساعتهاست پشت خط

به صدایی گوش می دهم که آرامم نمی کند

که سلامم نمیکند

که دلداریم نمیدهد

حتی ساکت نمی شود

من صدای تو را میخواهم...

کسی چــه میــداند

که روزی چند بار

فــرو میـــریـــزم

نمیخواهم باور کنم که

چرا مدتیست مشترک مورد نظر خاموش است؟ 

 

(مخاطب عزیزی که پر کشید ورفت)

اول مهر

تولدم مبارک.....تعجب کردین ...خب این یه حس

 

 قشنگه که برا خودم تولد بگیرم وبه خودم عشق بورزم.

 

 

اول مهر ...زندگیمو با مهر اغاز می کنم برای چندمین

 

 بار...

 

 

اول مهر برایم یاد اور گام های بلند بودن ....نفس

 

کشیدن...لبخند زدن.....گریه کردن.....واموختن می باشد

.

 

 

اول مهر برای اولین و اخرین بار زندگی را با همه داشته

 

 ها ونداشته ها بهم هدیه کرد ...

 

 

اول مهر گام نهادن در دنیای ادما..ودر عین حال در قلب

 

ادما ست..

 

 

اری زیستن را در مهر اغاز کردم  ومهر ورزیدن را سر لو

 

 حه زندگیم قرار دادم...وعشق را با تمام وجود به خودم

 

 هدیه کردم وحتم دارم دیگران نیز بی نصیب ازاین همه

 

 عشق نیستن...

 

 

در مهر بود که مهربان بودن را اموختم  وباز در مهر بود که

 

 پا در محیطی گذاشتم بزرگتر ازخانه با اموخته های

 

 مختص خودش....وبا موجودی زبان به مهر گشودم به نام

 

 معلم....اول مهر اول به خودم مبارک که تولدمه

 

 

بعد به همه انایی که بار دیگر قدم در راه اموزش میزارن

 

 مبارک مخصوصا به کلاس اولیا...اینم کیک تولد نوش

 جوووون

 

تو اگر باز کنی پنجره ای سمت دلت

 
میتوان گفت که من چلچله لال توام

 
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف

سخت محتاج به گرمای پر و بال توام

مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن

 

نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن

 

زندگی تکرارِ زخمِ کهنه دیروز نیست

 

بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن ...

 

حواستون باشه عاشق طرز فکر آدما نشین !

آدما زیبا فکر میکنن...قشنگ حرف میزنن...

اماخیلی هاشون زیبا زندگی نمیکنن!!!

" دوستـــــت دارم " ها !!

این روزها " دوستـــــت دارم " ها
دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد !
و گونه کسی را سرخ نمیکند !

نقاشی روی پر

زندگی می کنم . . .

حتی اگر بهترینهایم را از دست بدهم !!!

چون این زندگی کردن است که ؛

بهترین های دیگر را برایم می سازد . . .

بگذار هر چه از دست می رود برود ؛

من آنرا می خواهم که به التماس آلوده نباشد ،

حتی زندگی را !!!